کد خبر: ۹۶۴۸
۱۱ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰

می‌گفتند مصلی رونق نمی‌گیرد

محمدحسین امینی تعریف می‌کند: همه دوستان و آشنایان به پدرم می‌گفتند که راه‌انداختن کسب‌و‌کار در این خیابان سوت‌و‌کور فایده‌ای ندارد، او، اما پیش‌بینی می‌کرد که این خیابان یک روز تبدیل به بورس کلی‌فروش‌های مواد غذایی مشهد شود که درست از آب درآمد.

خیابان مصلی را حالا همه شهر می‌شناسند. خیابانی که تا همین سی‌سال پیش، خلوت و سوت‌و‌کور بود و تک‌و‌توک کاسبان آجیل و خشکبار آنجا مغازه داشتند، با آسفالت‌شدن انتهایش پر شد از مغازه و رونق گرفت.

محمدحسین امینی متولد سال‌۱۳۴۵ یکی از کاسبان همین محدوده است که تغییرات محله مصلی و رونق‌گرفتنش را به چشم دیده و خاطرات بسیاری از آن دارد. پدر او، محمدحسن امیری، یکی از اولین چای‌فروشان این محدوده بوده است و او که روزی شاگردی پدرش را می‌کرده، حالا همان کاسبی را ادامه می‌دهد.


اولین چای‌فروش مصلی

محمدحسین امینی کاسب مصلی‌۱۳ است. این معبر حالا به بورس عطاری‌ها و خشکباری‌ها تبدیل شده، اما به گفته امینی، چهل‌سال پیش در این کوچه مغازه‌ای وجود نداشته است؛ «من متولد همین محله هستم. ما از اولین ساکنان این خیابان بودیم و پدرم، یکی از اولین کاسبان مصلی. همه دوستان و آشنایان به پدرم می‌گفتند که راه‌انداختن کسب‌و‌کار در این خیابان سوت‌و‌کور فایده‌ای ندارد، او، اما پیش‌بینی می‌کرد که این خیابان یک روز تبدیل به بورس کلی‌فروش‌های مواد غذایی مشهد شود. پیش‌بینی‌اش هم درست از آب درآمد.»

 

آب‌تنی در آب‌انبار قدیمی

او که از کودکی شاگرد پدر بوده است، خاطرات بسیاری از آن دوران دارد؛ «آن زمان خانه‌ها و مغازه‌ها فقط تا بولوار شهید‌رستمی ساخته‌شده‌بود. بعد از آن باغ‌های انگور و زمین‌های سبزی‌کاری بود. من تا ظهر در دکان پدرم کار می‌کردم و دعا می‌کردم که زودتر کارم تمام شود؛ چون بعد‌از کار با بچه‌های هم‌محله‌ای در آب‌انباری که میان باغ بود، آب‌تنی می‌کردیم.» 

او همچنین از محل‌های نگهداری گاو و گوسفند در همین محدوده می‌گوید که پس‌از متروکه‌شدن به محل بازی بچه‌ها تبدیل شده بود؛ «تفریح عمده پسر‌بچه‌های محله مصلی، فوتبال بازی‌کردن با توپ‌های چندلایه در گاش‌های خالی از گاو و گوسفند بود. با آنکه بوی پشکل گوسفند همیشه توی دماغمان بود، به آن بی‌اعتنا بودیم؛ فقط می‌خواستیم بازی کنیم و برایمان اهمیتی نداشت.»

 

نذر چای

محمدحسین امینی از هم‌بستگی و همدلی همسایه‌ها و کسـبه قدیم این محله هم می‌گوید، از اینکه همسایه‌ها در ماه محرم، دیگ‌های بزرگ شله را در خیابان برپا می‌کرده و قصاب‌های محله گوشت نذر می‌کرده‌اند، عطار‌ها ادویه شله را تهیه می‌کردند و خلاصه هرهمسایه‌ای گوشه‌ای از کار را برعهده می‌گرفت. نذر پدر او هم تأمین چای این برنامه بوده است؛ «پدرم به هر بهانه و مناسبتی در دکان کوچکش، سماور زغالی روشن می‌کرد و در استکان‌های کمر‌باریک چای دست مشتری‌ها و مردم می‌داد.»

* این گزارش دوشنبه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۳ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44